دلم گرفته باز
از تو ، از بنده هات
سیاهی روز ، سفیدی شب
همش درد بود ، غم بود ، قدمام با ترس بود
همون لحظه صدات کردم ، نشنیدی؟
بنام خالق من
خدای وطنم
ایران
خیلی سختی کشیدم رو کاغذ
واسه تو یه بیت شعر
واسه من یه سال درس
هر یه بیتش یه سال سختی کشیدم
به سختی کشیدم بیرون از اون
آدمای عوضی با دوز و کلک
یه مشت حرف مفت زن همه خاله زنک
سختی رو دیدم
سختی رو دیدم وقتی چشام باز بود
دست دستبند روزگار گذشت آسون
با نداری نداشتم ندارم
واسه یه لقمه نون همه سوارم ، بودن
خوندم ، خوندم از اونی که نباید
گفتم از اونی که ندارم
اونی که موهاش مشکی ولی دلش سفیده
سیاهی چشماش چیزایی رو دیده
که عمرت گذشتو بازم ندیدی
له شدم شکستم بازم غمی نیست..
کجاشو دیدی؟ ما بدتر از ایناشو دیدیم
لطفا نظر خود را بنویسید