
رسیده وقت رفتنم
هر دو مشت من گره
شعله آتیش هر طرف
مادرم پشت پنجره
میزنیم داد از حنجره
برسه قلب آسمون
گرفته خاک و بوی خون
بگو کجاست، اون خدای رنگین کمون
ای هم قفس، منم میام با تو هرجا بری
ای هم سفر، نباید از هم جدا بشیم
ای هم قفس، ای هم قفس
بوی باروت همه شهرو گرفته
می باره بارون ولی خشکیده چشمه
ای هم قفس، منم میام با تو هرجا بری
ای هم سفر، نباید از هم جدا بشیم
ای هم قفس، ای هم قفس
لطفا نظر خود را بنویسید